نرم نرمک میرسد بهار
نرم نرمک میرسد بهار سلام به دختر نازم 
و دوستای مهربونم
امیدوارم همگی از خونه تکونی عید تموم شده باشین و منتظر رسیدن عید و بهار 94 باشین 
. الینا امسال ،واقعا تو خونه تکونی بهم کمک کرد از کارهای اشپزخونه و مرتب کردن کاردها و قاشق ها و چنگال ها بگیر تا مرتب کردن اتاق خواب و کمد لباسها و تا کردن لباسها و اوردن و بردن وسایلایی که مورد نیاز بود .یعنی امسال واقعا خونه تکونی همراه با لذت رو گذروندم بر عکس سالهای قبل که با خستگی و کسالت همراه بود.
امروز بطور اتفاقی کلاسهای بعدازظهر اموزشگاهم کنسل شدند و با دلـــــــــــــــــــــــی خوش 
همراه با دختری زدیم بیرون و کلی خوش گذروندیم
.
بعد از مدتها، موفق شدیم که به پارک بریم ،چوناین چند وقته اصلا وقتشو نداشتم که ببرمت پارک.فدات شم که چقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر از رفتن به پارک و تاب بازی خوشحال شدی
. قربونت برم
.
کلی بازی کردی و بعد از خسته شدن از بازی،رضایت دادی که بریم بازارو بگردیم و کم و کاستی های خرید عید رو انجام بدیم.از دیدن ماهی ها ذوق میکردی و به هر ماهی فروشی که میرسیدیم همرو بررسی میکردی و سوالای جورواجور میپرسیدی و میرفتیم ماهی فروشی بعدی
.
میگی:مامان ماهی هست،لاک پشت هست،پس چرا مار نمی فروشن؟
بعداز اینکه کلی گشتیم و داشتیم یواش یواش برمی گشتیم خونه،گفتی مامان زیرزمین زبانسرامون یه لباس فروشی جدید باز شده بیا بریم ببینیم چیا دارن؟
هرچی گفتم مامان چیزی لازم ندارم به زور گفتی باید بریم.
واما اردوهای مهد کودک الینا تو هفته گذشته:
دندانپزشکی :از طرف مهد به دندانپزشکی رفته بودین و اقای دکتر، در مورد اهمیت مسواک زدن و مواظبت از دندانها براتون توضیح داده بودو برای همه بچه ها خمیردندان داده بود . اینم خمیردندون ایده:
سینما: برای دیدن فیلم مدرسه موشها همگی همراه با مهد به سینما رفته بودین. اولین باری بود که الینام میرفت سینما .قربون دل مهربونش بره مامانی.خیلــــــــــــــــــــــــــــــــی بهش خوش گذشته بود.
مراسم عید و چهارشنبه سوری:
به قول خودت لباسهای باکلاستو پوشیدی و گفتی که خانم معلم گفته لباس خوشگل بپوشین و موهاتونو سشوار کنین و خوش تیپ شین که قراره هم برقصین و هم ازتون عکس بگیرن.کفشهای عیدتو دور از چشم من گذاشته بودی تو کیفت و اونجا پوشیده بودی.که من بعد از مهد که رسیدی خونه دیدم تو کیفت هست و شدم اینطوری
سبزه عید از طرف مهد کودک آرام:
تقدیم به همه مادران دنیا:
هر وقت از دست کارهای کودکمان عصبانی و خسته شدیم به این فکر کنیم که:
این شادمانی که اکنون دردست ماست مدت زیادی نخواهد ماند .
این دستان نرم کوچکی که در دست مان آشیانه دارد در حالی که در آفتاب قدم می زنیم ،همیشه با مانخواهد بود .
این پاهای کوچکی که در کنارمان می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از ما می کند ،تا ابد نیستند .
این صورتهای قابل اعتماد که به طرف ما توجه می کنند ،یا بازوان کوچکی که بر گردن مانحلقه می شوند،و لبان نرمی که بر روی گونه هایمان فشار می آورند ،دایمی نیستند .
قلب خودمان را برایشان ارزانی بداریم .
روزهایشان را از شادی پر کنیم .
در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باشیم.
که طفولیت جزدو روزی بیش نیست و با چشم برهم زدنی برای همیشه از دست خواهد رفت .
اگر کودکی
با خرده گیری بزرگ شود، ملامت کردن را می آموزد.
با خصومت بزرگ شود، ستیزه جویی را می آموزد.
با استهزاء بزرگ شود، کم رویی می آموزد.
با شرم بزرگ شود، احساس گناه را می آموزد.
با بردباری بزرگ شود، تحمل را می آموزد.
با تشویق بزرگ شود، اعتماد به نفس می آموزد.
با تحسین بزرگ شود، قدرشناسی را می آموزد.
اخرین روزهای سال 93 رو میگذرونیم .امیدوارم سال اینده سال خوب و خوش و پربرکتی برای هممون باشه .
