این عکس هارو تو حیاط خونمون با کلی خواهش و تمنا از الینا خانوم گرفتم چون هوا سرد بود و نمیخواست بیاد حیاط . خواستم از این روزهای برفی هم خاطره ای داشته باشی . فدات شم. ...
سه ماهگی الینا که حاضرشده بریم مراسم عقدکنون خاله جونش . انقدبزرگ شدم که ب رای مراسم عروسی خاله جونم مامانو بابام لباس عروس گرفته بودن برام. . داشتیم میرفتم اونجا که بابایی گفت بیا تو حیاط کنار گل ها وایسا ازت عکس بگیرم عرووووووووووووووووووووووس کوچولو. ...
الیناجان دوماهه بودی و این جورابای کیتی رو بابایی تو بازار دیده بود و خیلی خوشش اومده بود و برات خریده بود . وقتی رسید خونه زودی پات کرد ببینه اندازته یا نه . خیلی خوشحال بود .بعدش تو خوابیدی تو کری ارت . این عکس مال اون روز هست. جوراب جدید مبارک گلم. دست بابای گلش درد نکنه . ...