الینا خانوم الینا خانوم ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

روزهای زندگی الینا

ریز بین بودن الینا

سلام به دختر ماهم ودوستای گلم امروز میخوام از شیرین زبونیات برات بنویسمو اینکه تو چـــــــــــــــــــــــــــــقدر به مکالمات من و بقیه توجه میکنی و مو رو از ماست میکشی بیرون. من:الینا برو سشوارمنو از کشو بردار و بیار؟ الینا:سشوار تورو؟ من: اره دیگه . بدو سشوارمو بیار موهامو خشک کنم الان سرما میخورما الینا:ببین مامان اون سشوار رو ،هم تو،هم من،هم بابا استفاده میکنیم. پــــــــــــــــــــــــس نباید بگی سشوار من باید بگی بدو سشوار رو بیار چون اون مال همه هست نه فقط مال تو. منو میگی مونده بودم حیرون که با شنیدن یه کلمه ی من،چه چیزا که به ذهنش نمیاد به قول دوستان داره فعل صرف میکنه سشوار من سشوار تو سشوار او ...
11 بهمن 1393

سرماخوردگی خانوادگی

سلام به دختر نازم و دوستای گلم چند روزی هست که سرماخوردی و اصلا حوصله نداری .این چند روز رو مهد نبردمت تا هم حال خودت یکم بهتر شه و هم اینکه دوستات هم مریض نشن و بهشون منتقل نشه. سومین جلسه کلاس زبانت هم نرفتی .سه شنبه شب موقع خواب ،دمای بدنت به طرز عجیبی بالابود و از اینکه چی شده، تو که خوب بودی یهویی تب کردی اونم با این شدت تو شوک بودم . شربت ایبو بروفن و سرماخوردگی بهت دادم و خوابیدیم. البته  وسط من و بابایی خوابیدی (برای اولین بار تا به امروز). دلم نیومد بری با این تب تنهایی بخوابی .بابا طبق عادت همیشگی اش (موقع هایی که تب داشته باشی یا واکسن زده باشن بهت)تا خود صبح نخوابیده بود بخاطر تبی که داشتی ولی من بخاطر اعتمادی که با ...
4 بهمن 1393

آخرین روزهای دی ماه 93

سلام به دختر ماهم و دوستای نی نی وبلاگی عزیزم                     تو این پست می خواهم در مورد کارهای که این روزها انجام میدی بنویسم. چند مدتی می شد که ترم 4 زبان الینا تموم شده بود و بخاطر اینکه خانم عبداله پور دیگه وقت نداشتن که کلاسهارو ادامه بدن براهمین تا دبیر دیگه ای وقتشو تنظیم کنه چند هفته گذشت و الینا هرچند روز یک بار سراغ زبانسرا رو میگرفت . یه روز که خیلی دلتنگ دوستاش و دبیر زبانش شده بود به اصرار خواست که به دبیرش زنگ بزنم و باهاشون صحبت کنه .خانم عبدالله پور وقتی دید که الینا انقد دلش براش تنگ شده خیلی خوشحال شده بود و...
26 دی 1393

ظرف غذا ،هدیه ی محمد امین به الینا

                                     سلام به الینای نازتر از دانه های برف زمستانی عمه جون بخاطر  اینکه پیش دبستانی میری هدیه خوشگلی خریده بود و وقتی خونه آنا مهمون بودیم شمارو سورپرایز کرد و مثل همیشه شرمندمون کردن. اینم عکس اون شب:                                    م...
14 دی 1393

سرگرمی جدید الینا

سلام دختر گلم چند روزه نوشتن اسم خودت رو بهت یاد دادم که در اوایل کار  اول باید من می نوشتم بعد تو از کپی برداری  می کردی ولی الان خودت یاد گرفتی و می نویسی واینم نتیجه تلاشهای مامانی و الینا: واما اسم اعضای خانواده سه نفره ما خـــــــــــــــــدایا......... خـــــــرابت می شوم مـــــــــــرا همان گونه که میخواهی از نـو بساز                                         &...
13 دی 1393

عصر زمستونی93

سلام به تو دختر ماهم و  روزهای زیبایی که با تو تجربه اش میکنم امروز بعداز ظهر نه تو کلاس زبان داشتی و نه من کلاس خصوصی و فرصت رو مناسب دیدم که مادر ودختری بزنیم بیرون و یکم خوش بگذرونیم.   اول رفتیم پارک کودک و یکم تاب بازی  و سرسره  بازی کردی وقتی دیدم هوا  داره سرد میشه رفتیم شهربازی روبروی پارک. اول سوار کشتی شدی وقتی داشتی بازی میکردی قیافه ات دیدنی بود وسط بازی یه لحظه دو رو برو نگاه کردی این شکلی وقتی می دیدی که وقتت داره تموم میشه این شکلی شده بودی   و در اخر بازی با موفقیت برنده شدی و خنده بارون شد لبای ناز...
9 دی 1393

پازل عشق این روزهای الینا

سلام دختر نازتر از برگ گلم این روزها هر موقع حوصله ات سر میره پازل درست میکنی البته قبلا پازل میخریدم و دستی درست میکردی و الان از یه سایتی هر روز فک کنم ده بیست تا پازل میسازی. اول از 6 تکه شروع کردم و حالا 12 تکه هارو درست میکنی یه چند مدت بگذره 20 تکه هارو شروع میکنم تا تمرکز بالاتر بره. هر بار که پازلی رو میسازی باید مو صدام کنی و بیام نگاه کنم وبگم آفرین بعد بعدی رو شروع کنی. وقتی با ماوس کار میکنی و تکه ها رو میچینی تمرکز دست و چشم تقویت میشه و صدالبته تمرکز و دقت ذهنی.                    محل کار الینا ...
9 دی 1393

کادوی تولد نیما

سلام به فرشته نازم                                                           از تولد نیما جون(پسر صمیمی ترین دوستم صباجان) چند هفته ای گذشته بود و ما توفیق دیدارشونو نداشتیم چون اینجا زندگی نمیکنن و وقتی هم می اومدن خونه مامانشون یا ما کار داشتیم یا اونا و نمیتونستیم همو ببینیم. روز اربعین امام حسین(ع) مامان صبا اینا نذری داشتن و ما هم د...
9 دی 1393

حرکات ژیمناستیک الینا

سلام به فرشته نازم                      تو این پست میخام درباره کلاس ژیمناستیک ات و حرکاتی که خونه رسیدنی اول انجامش میدی و بعد لباساتو درمیاری. فدات شم که انقد علاقه من ژیمناستیک هستی. وقتی از مهد میرسی خونه و میپرسم امروز چه چیزهایی جدیدی یاد گرفته دخترم؟ تمامی حرکات رو با توضیحی که مربی موقع یاد دادنشون براتون گفتن انجام میدی با ذوق فراوون در هفته دو روز ژیمناستیک دارین و خیلی دوس داری کلاس ژیمناستیک و مربی تو . چند تاعکس  از حرکاتی که خونه انجام میدادی :     ...
9 دی 1393